زندگي مامان ، مارالزندگي مامان ، مارال، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

مـــــارال هدیه ناب خدا

شیطونی های مارال

دختر ناز مامان این روزها خیلی شیطون شده ، بابایی خرده نون های سفره رو میذاره پشت پنجره و چند تا کبوتر و مرغ مینا عادت کردند و میاند غذا میخورند ، وقتی که صدای بق بقو کبوترا یا جیغ جیغ میناها رو میشنوی میدوی سمت پنجره و میگی پخ . طفلکی ها پرواز میکنند و تو بهشون میخندی.   عاشق این هستی که بری روی مبل و بدو بدو بخوای خودتو بغل من یا بابایی بندازی  وقتی که ما یه لحظه حواسمون نیست و غافلگیر میشیم کلی بهمون میخندی . من که از این کارت خیلی میترسم چون یه لحظه غفلت کافیه که  رو هوا بدوی و بخوری زمین.   کافیه در حمام باز باشه مثل جت خودتو میندازی تو حمام و برای بیرون آوردنت کلی مکافات د...
22 تير 1391
1