شیطونی های مارال
دختر ناز مامان این روزها خیلی شیطون شده ، بابایی خرده نون های سفره رو میذاره پشت پنجره و چند تا کبوتر و مرغ مینا عادت کردند و میاند غذا میخورند ، وقتی که صدای بق بقو کبوترا یا جیغ جیغ میناها رو میشنوی میدوی سمت پنجره و میگی پخ . طفلکی ها پرواز میکنند و تو بهشون میخندی. عاشق این هستی که بری روی مبل و بدو بدو بخوای خودتو بغل من یا بابایی بندازی وقتی که ما یه لحظه حواسمون نیست و غافلگیر میشیم کلی بهمون میخندی . من که از این کارت خیلی میترسم چون یه لحظه غفلت کافیه که رو هوا بدوی و بخوری زمین. کافیه در حمام باز باشه مثل جت خودتو میندازی تو حمام و برای بیرون آوردنت کلی مکافات د...
نویسنده :
مامان مارال
12:54